مگر میشود در مورد بهترین برندهای دنیا صحبت کنیم و از پشت پرده ها و داشتان دلنشین انها غافل شویم. امروز قرار است داستان شیرین کمپانی نایکی را برایتان بازگو کنیم تا در مورد یک سری از مطالب و خاطرات شیرین آن آگاه شوید.مسلما در گذر تاریخ همیشه بزرگترین دلیل بقای یک کمپانی،برند و یا اسم افراد قطعا کوشش و پشتکار آنها بوده است و اینکه آنها به مسئله و دغدغه پیش روی خودشان همیشه اقدامات مثبت و رو به جلویی داشته اند و برند نایکی هم از این قائده استثنا نیست.
فیلیپ(باک) نایت موسس و بنیانگذارشرکت نایکی به همراه مربی رانینگ خود آقای باورمن بودند تا همین قسمت را بدانید که داستان حول محور این دوفرد در حال چرخیدن می باشد.
فیلیپ در خانواده ای پنج نفره به همراه دو خواهر دوقلوی خود به نامهای جنی و جوآنا بدنیا آمد. بعد از گذشت چندین سال ابتدایی تحصیلات خود به رشته دویدن علاقه مند شده و از همانجا بود که با آقای باورمن آشنا شد و در مسابقات محلی همیشه مقامهایی را بدست می آورد.
بعد از گذراندن پایه های تحصیلی نخست خود و ورود به دبیرستان همیشه رویای مسافرت به دور دنیا را داشت و تا جایی که همیشه و هر روزه به آن فکر میکرد ولی جرات آن را نداشت که با خانواده خود این موضوع را مطرح کند.
پس از مدتی رویاپردازی اون دل را به دریا زد و این مسئله به ظاهر تمسخر آمیزش را به پدر خودش گفت و اون طبق عادت همیشه که مشغول خوردن چایی در مقابل تلویزیون بود به طور عجیبی به حرفهای فیلیپ گوش کرد و پیشنهاد آن را پذیرفت به این دلیل که خودش هم این رویا را داشت ولی او این کار را انجام نداده بود و از این پیشنهاد استقبال کرد.
فیلیپ از این فرصت بهره برد و با یکی از دوستان خود جکی اموری این مسئله را مطرح کرد.جکی در ابتدای کار خندید و فیلیپ دلسرد شد ولی در ادامه فیلیپ فهمید که خنده ی جکی به معنای رضایت وی بوده است پس خیلی سریع بار و بنه خود را برای آغاز سفر آماده کردند و راهی سفر شدند.
نقطه عطف ماجرا برای فیلیپ به جز گشتن دور دنیا، به دلیل علاقه شدیدی که نسبت به رانینگ یا دویدن پیدا کرده بود این بود که او رویای جدیدی برای تاسیس کارخانه کفش رانینگ را برای خودش طراحی کرده بود.
در ادامه سفر جکی اموری با دل باختن به معشوقش از ادامه سفر با فیلیپ بازماند و فیلیپ سفر را به تنهایی به پیش برد.به جایی رسید که با چندین شرکت آشنایی پیدا کرد و راه واردات کفشهای رانینگ به اسم تایگررا به ایالت اورگن محل زندگی اش باز کرد.
او و باورمن با شراکت خود تکنولوژیهایی را بوسیله تجربه هایی که مربی باورمن داشت به هرکفشی که تازه وارد مجموعه انها میشد افزودند و اولین شرکت خود را تاسیس نمودند.
فیلیپ با تجربه هایی که از مدیریت یک شرکت بدست آورده بود توانست آن شرکت را بزرگ و بزرگتر کند ولی در حین مدیریت به دلیل مدیریت مالی شرکت در یک تایم خاص او به دلیل فشارهای مالی و عدم توانایی پرداخت حقوق کارکنان خود مجبور به تدریس حسابداری در یک دانشگاه شد و آنجا بود که دلش را باخت و عاشق دخنری شد.
تجربه و علم روزانه ای که از انواع ورزشکاران به دست می آمد آنها را به سمتی سوق داد که با نام اصلی کمپانی خودشان بتوانند ورزشکارانی را به مسابقات اعزام کنند و به عبارتی برای انها جنبه تبلیغاتی پیدا کند و از طریق آن فروش بیشتری نیز نصیب خودشان کنند.
فیلیپ روزی همه کارکنان خود را برای انتخاب کردن اسم کمپانی گردهم آورد و طی زمان کوتاهی آنها اسم نایکی که یکی از الهه های یونان باستان نیز می باشد را به عنوان نام اصلی کمپانی خود استفاده کردند.طی مسابقات فراوان اسم نایکی و کفش نایکی بر روی سکوهای قهرمانی انواع ایالتها رفت و در زمان خود سروصدایی را به پا کرد
از همه اینها که بگذریم همیشه فیلیپ و آقای باورمن دلیل موفقیت خودشان را این می دانستند که آنها به دویدن و رویاهای خودشان باور داشتند و همیشه منتظر این روز درخشان بودند و در آخر این جمله بسیار همه را تحت تاثیر خودش قرار داد…
به خودتان ایمان داشته باشید اما به خود ایمان هم ایمان داشته باشید.
حرف آخر:
تاریخچه برند نایکی جزو جذاب ترین داستانهای پیش آمده در دنیا می باشد که در آن فراز و فرود بسیاری وجود دارد.در همه داستانهای افراد موفق قطعا همیشه بالا و پایینی زیادی را میشود مشاهده کرد ولی همین ثابت قدم ماندن هست که آن نام یا برند از بین نمیرود.فیلیپ نایت خالق برند نایکی در کتابی به اسم کفشباز که به زبان فارسی نیز ترجمه شده است تمامی خاطرات و اتفاقاتی که برای این برند افتاده است را تشریح کرده است و ما نیز خلاصه ای از این کتاب را برایتان آماده کرده ایم.
همچنین بخوانید:10 راهکار “عمر بیشتر کفش رانینگ”(تضمینی و رایگان)